کسانی که زبان را مطالعه میکنند معتقدند که زبانشناسی مانند علوم رفتاری دیگر (که نام علوم انسانی در زبان فرانسه ماهیت این رشتۀ تحصیلی را بهتر نشان میدهد) رشتهای عینی و دادهمحور است و ما هم واقعاً به این شیوه در این رشته تحصیل میکنیم. شاید چیزی که به ندرت فراموش میشود این است که بیشتر در چارچوب برخی نظریهها به شیوهای عینی و دادهمحور عمل میکنیم و نه اینکه ماهیت و سرشت خود زبان اینگونه باشد؛ و نظریه صرفاً مجموعهای است از فرضیهها که هرکدام از ما معتقدیم به بهترین شیوه همه یا بیشتر جنبههای زبان را به طور گسترده در برمیگیرد و مجوز مطالعات دادهمحور را صادر میکند. البته که نظریهها در طول زمان تغییر میکنند؛ یا همراه با اثبات این یا آن فرضیه بهدرستی تقویت میشوند و یا اینکه همراه با جایگزینی آن فرضیهها با فرضیههای بهتر و یا رد شدن آن فرضیهها، نظریه هم کنار گذاشته میشود.
این مقدمه با برخی از ایدههای پایهای در فلسفۀ علم (مثل «نظریه»، «فرضیه»، «داده») شروع شد تا بیان شود که هدف این کتاب تغییر اذهان نیست، بلکه مطرح کردن باورهای پایهای در زبانشناسی شناختی است تا منبعی باشد برای کسانی که پژوهش و کارشان را در دیگر نظریههای زبانی پایهریزی میکنند. اعتقاد به برخی از فرضیهها (بیان آنچه باید بدیهی دانسته شود) مانع از دانستن این نمیشود که چگونه دیگران دربارۀ زبان میاندیشند، چگونه نتیجهگیری میکنند و چگونه عوامل درزمانی و همزمانی زیادی که در فهم زبان دخیل هستند ممکن است که در یک جا جمع شوند. آنچه که امید آن میرود این است که مقدمهای کوتاه برای دوستان زبانشناس و کارشناس ارشد رشتۀ زبانشناسی در سطح پیشرفته فراهم شود.